حنابندون

ساخت وبلاگ

یادنامه شماره ۷۲

حنابندون

بعد از این که خواستگاری توسط زن کاسب انجام می گرفت و در نشست بله برون شیربها و مهریه توسط بزرگان تعیین می شد ... دختر را " شرط می زدند بدین معنی که حلقه ، لباس و پارچه یا انگشتری برای دختر می بردند و به قول قدیمی ها او را " نشونه می کردند" تا شخص دیگری به خواستگاری او نرود... این نشان کردن ، آغاز "نامزادی " آنان بود

تاریخ مراسم عروسی ، در یک روز مبارک و میمون انتخاب می شد که معمولا شب جمعه یکی از آن شب های خجسته بود

مراسم عروسی ، مقدماتی هم داشت که مهمترین آن ها "حنابندون و سرتراشون" بود

شب قبل از عروسی ، مراسم حنابندون انجام می گرفت

برای انجام این مراسم ،زن کاسب از طرف خانه ی داماد ظرف بزرگ پر از حنا را در یک سینی می گذاشت و آن را با گلبرگ های زیبای گل قرمز تزیین می کرد... مقداری شیرینی هم در سینی قرار می داد و با پارچه اى سبز رنگ روی آن را می پوشاند

سپس زن کاسب سینی بزرگ را روی سر خود می گذاشت و پیشاپیش جمعیت حرکت می کرد و خانم های دیگر پشت سر او در حالی که لباس های رنگارنگ و شلوارهای پرچین و " قر" پوشیده بودند با هلهله و شادی و دستمال بازی مسیر خانه ی داماد تا منزل عروس را پیاده طی می کردند

جمعیت با این حال و هوا وارد منزل دختر می شد ،عروس را وسط مجلس می نشاندند و دور او حلقه می زدند... و با "شپ و کل" کردن و دست افشانی نمودن سر و دست و پای او را حنا می گذاشتند

این کار هم معمولا توسط زن کاسب انجام می شد زن کاسب هم زمان که مشغول حنا گذاشتن بود برای عروس بیت هم می خواند :

ترمه های ریشه ریشه، ریشه اش مرواریده
ننه عروس خدمتش کن، فردا شب جاش خالیه

عروس خانم، عروس خانم ،کو سرانداز سرت
کی بیارش، کی بدوزش ،خواهر بزرگترت...

کِل کشیدن ممتد خانم ها در پایان هر بیت ، شور و نشاط خاصی به این مراسم می داد

مراسم حنابندون ،فرصتی خوبی برای دختران دم بخت مهیا می کرد تا به نیت باز شدن بخت شان مقداری حنا کف دست خود بگذارند

هم زمان که زن کاسب در منزل دختر ، کار حنا بستن عروس را انجام می داد.... "مرد کاسب" هم در منزل پسر همین سناریو را برای داماد اجرا می کرد... و برای او می خواند :

هر چه دارم ،سی تو دارم ، تو عزیز خونمی
ری گُلالت گُل بریزم تو دُرِ دُُر دُونمی

قُربون بالی بُلندت اونجو که بستی نماز
شال و ترمت خاک میانداز تا بیارم جانماز....
〰〰〰〰〰〰〰
ادامه دارد.......

"مسعودآتشی"


برچسب‌ها: یادنامه شماره ۷۲, شهر برازجان, حنابندون, مسعودآتشی شهر برازجان...
ما را در سایت شهر برازجان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahreborazjano بازدید : 168 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 4:47